من می دانم
دلم تا همیشه در وسط ترین
نقطه ی زندگیت جا مانده است ...
جایی بین خواستن و نخواستن ...
جایی بین بودن و نبودن ...
جایی بین رفتن و نرفتن ...
جایی بین ....... این نقطه های خالی ...
جا مانده ام
نویسنده : وحید . ح
دوستان عزیز لطفا" با احترام به نویسنده داستان حق کپی رایت را رعایت کنید
این داستان رو سعی می کنم تو 3 یا 4 قسمت براتون بذارم راستی پیشنهاد می کنم
تا آخرش رو بخونین ، موضوع جالبه ...
دیگه از همه چی خسته شده بودم .. یه راست از خونه زدم بیرون ، حتی حوصله ماشین سواری هم نداشتم ، بی اختیار به راه افتادم تا رسیدم به همون جائی که همیشه می رفتم .. یه پارک تو بلندترین نقطه شهر ، جای آرومی بود .. همیشه یا جوونای عاشق اونجا بودن یا پیر مرد و پیرزن هایی که رو یکی از نیمکت های سیاه اونجا می نشستند و به یه جائی تو شهر خیره می شدند .. ولی امروز نه خبری از جوونا بود نه خبری از پیرمرد و پیر زن ها .. امروز روز من بود .. روزی که باید همه چیز تموم می شد ... نشستم رو نیمکت سوم ... همیشه اونجا بودم ... به یه نقطه مشخص خیره شدم .. یهو نمی دونم چی شد .. دلم گرفت ... از چشام اشک اومد .. بی اختیار یاد گذشته افتادم ، وقتی یکی دیگه کنارم بود ... نتوسنتم تحمل کنم ... زدم زیر آواز ولی نه صدای خوندن داشتم و نه بغض گلوم فرصت خوندن میداد ... دوباره شروع کردم ....
غریبه ام من ..
ولی نه .. نمیشد .. بیشتر از اینا فرصت می خواستم ...
خواستم آروم بشم ... واسه همین سرم رو بلند کردم .. روبه آسمون .. نمی دونم چرا .. هر بار به آسمون نیگا می کردم آروم میشدم .. ولی این بار آسمون ابری بود .. ابرای سیاه ... دلم لرزید .. بلند شدم .. اومدم به آخرین نقطه پارک .. یه چیزی حدود 10 سانت با پرتگاه فاصله بود ... دست بردم تو جیبم .. یه سیگار برداشتم ، روشن کردم ... یهو یادم اومد قول داده بودم که دیگه نکشم ... با یه خنده تلخ پرتش کردم پایین .. دستام رو باز کردم .. باد سردی به صورت می خورد .. قرار بود تا همیشه خوشحال باشم ولی چرا اینطوری شد .. موضوع سر دوست داشتن بود .
برای خواندن ادامه داستان به ادامه مطلب مراجعه کنید ...
ادامه مطلب ...
یادمان باشد همیشه
ذره ای حقیقت پشت هر "فقط یه شوخی بود"
کمی کنجکاوی پشت "همینطوری پرسیدم"
قدری احساسات پشت "به من چه اصلا... "
مقداری خرد پشت "چه میدونم"
واندکی درد پشت "اشکال نداره" وجود دارد
سایت گل یخ
فیزیک
بعدترها ثابت می کند
در روزهای
بارانی
جای خالی آدم ها
بزرگتر می شود!!
***************************************
به سلامتى اون پسرى که وقتى تو خیابون
نگاهش به یه دختر ناز خوشگل میفته
بازم سرشو میندازه پایین و زیر لب میگه:
اگه آخرشم باشى انگشت کوچیکه ى عشقم هم نیستى...
***************************************
نمیدانم چرا چشمانم گاهی بی اختیار خیس میشوند،
میگویند حساسیت فصلی است؛ آری من به فصل فصل
این دنیای بی تو حساسم.
***************************************
کاش دنیا یکبار هم که شده
بازیش را به ما می باخت مگر چه لذتی
دارد
این بردهای تکراری برایش؟!...
***************************************
ما رفاقت را در دانشگاهی اموختیم که بابت شهریه ی آن زندگیمان را باختیم
***************************************
دریا همیشه از من دلگیراست ، میدانی چرا؟ چون همیشه بزرگی تو را به رخ او میکشم..!
در حضور واژه های بی نفس
صدای تیک تیک ساعت را گوش کن
شاید مرهم درد ثانیه ها
را پیدا کنی
***************************************
این شب ها
چشم های من خسته است
گاهی اشک ، گاهی انتظار
این سهم چشم های من
است
***************************************
صدای جیر جیرک ها به گوش می رسد
سکوت را نوازش می دهند
و جای خالی آدم های شب
نشین را
با نگاهی معصومانه پر می کنند
***************************************
قاصد که ازو به من خبر هیچ نگفت
گفتم که: تو را یار مگر هیچ نگفت؟
گفتا که: چرا، بگفتم آن گفته بگو
آهی به لب آورد و دگر هیچ نگفت . . .
مطلب که زیاده ولی خب گاهی خودم ماها حرف واسه گفتن زیاد داریم ... البته بدبختانه کسی نیست گوش بده و معمولا تنها می مونیم ، یه وقت هائی هم همین حرفای نگفته آدم رو زمین گیر می کنه و از بین می بره.. به هر حال خدا کنه واسه شماها از این اتفاقات نیفته .. راستش رو بخواهین نمی دونم چرا این روزا همش بد میارم .. همش یه چیزی رو خراب می کنم یا یه چیزی منو خراب می کنه ... فایده ای هم نداشت دعا کردن و این جور کارا ، فقط همین مونده برم سراغ یه دعا نویس ، که البته فک کنم از این شانسی که من دارم وقت نوشتن دعا سقف بریزه پایین ... یه کوچولو نوشتم تا آروم شم ولی نه فایده ای نداشت ، شاید بدتر از قبل شدم ... به قول معروف امید آخرین چیزیه که می میره ! ولی واقعا اگه مرد چه اتفاقی قراره بیفته ...
سایت گل یخ
نمی توانم عهد کنم
که تغییر نخواهم کرد ..
که خلقیات متفاوت نخواهم داشت ..
گاهی احساسات تو را جریحه دار نخواهم کرد ..
که اشفته نخواهم شد ..
که همواره قوی خواهم بود ..
اما می توانم عهد کنم
که همواره پشتیبان تو خواهم بود ..
که افکار و احساساتم را با تو سهیم خواهم شد ..
که تو را ازاد خواهم گذارد تا خودت باشی ..
که با تو کاملا صادق خواهم بود ..
که با تو خواهم گریست و می خندم ..
که کمکت خواهم کرد تا به اهدافت برسی...
اما بیش از همه می توانم عهد کنم که دوستت خواهم داشت
به جاده که نگاه میکنم چقدر دلم برای راه رفتن تنگ میشه ،،،کاش روزی ...با هم یه لحظه چشماتو ببند و ببین :::::من و تو باشیم ...یه جاده ی بی انتها باشه ...هوا هم بارونی باشه ...اگه اینا باشه هیچ وقت خسته نمیشم ...حتی تاول پاهام رو هم دوست خواهم داشت
***************************************
اگر تو درد عاشقی را می کشیدی
تو هم زهر جدایی را به تلخی می چشیدی
اگر چون من به مرگ ارزو ها می رسیدی
پشیمان می شدی از اینکه عشق را افریدی
***************************************
جدایی را نمی خواستم خدا کرد
نمی دانم کدام ناکس دعا کرد
یار با ما بی وفایی می کند
بی سبب از ما جدایی می کند
شمع جانم را بشکست آن بی وفا
جایی دیگه روشنایی می کند
می کند با خویش و خود بیگانگی
با غریبان آشنایی می کند
نمی دانم از اول بی وفا بود
یا که نازش کشیدم بی وفا شد
***************************************
شبی غمگین شبی بارانی و سرد
مرا در غربت فردا رها کرد
دلم در حسرت دیدار او ماند
مرا چشم انتظار کوچه ها کرد
به من می گفت تنهایی غریب است
ببین با غربتش با من چه ها کرد
تمام هستی ام بود و ندانست
که در قلبم چه آشوبی به پا کرد
و او هرگز شکستم را نفهمید
اگر چه تا ته دنیا صدا کرد
سلام ، خوبی ؟ لطفا امشب در دسترس باش !
آخر پاییزه ، جوجه ها رو میشمرن !!!
***************************************
امشب را به نور قرنها قدمت جاری نگه داریم
شب یلدا ، این شب زایش مهر و میترا ، شب زایش نور و روشنائی
بر تو ایرانی مبارک
***************************************
باور به نور و روشنایی است ، که شام تیره ،از دل شب یلدا
جشن مهر و روشنایی به ما هدیه میدهد
یلدایتان مبارک
***************************************
شب یلدا شد و میلاد خوش ایزد مهر
زایش نور از این ظلمت تاریک سپهر
شب یلدا شد و بر سفره دل باده عشق.
.رخ معشوقه و مدهوشی دلداه عشق
شب یلدایتان پرستاره و پرخاطره باد
***************************************
هر چه از روشنی و سرخی داریم برداریم کنار هم بنشیینیم
و بگذاریم که دوستی ها سدی باشند در برابر تاریکی ها
یلدایتان رویایی...روزهایتان پر فروغ،شبهایتان ستاره باران!
***************************************
شب ولادت میترا ،الهه ی مهر بر آن شویم همانند پیشینیان
اهریمن وجودمان را مغلوب ساخته تا روشنایی مهر و محبت در دلمان جوانه زند و بذر عشق و
دوستی طولانی ترین شب سال را منور کند
یلدا مبارک
***************************************
یلداست بگذاریم هر چه تاریکی هست هرچه سرما و خستگی هست
تا سحر از وجودمان رخت بربندد امشب بیداری را پاس داریم
تا فردایی روشن راهی دراز باقیست شب یلدا مبارک!
***************************************
شب یلدا همیشه جاودانی است / زمستان را بهارزندگانی است
شب یلدا شب فر و کیان است / نشان ازسنت ایرانیان است
یلدا مبارک
***************************************
یلدا، دختر سیاه موی بلند بالا، یادگار نام وطن
میوه پائیز ایران و عروس زمستان، در راه است
او را بر سفره مهر بنشانیم و با نسل فردا پیوندش دهیم
ایرانی بودن را فراموش نکنیم. یلدا مبارکباد
***************************************
شب یلد ا و وصف بی مثالش / خداوندا مخواه ،هرگز زوالش
شب یلدا فراتر از همه شب / نبینم هیچ کس افتاده در تب
شب یلدا زحزن و غم مبراست
شب یلدا مبارک
***************************************
شب یلدا شب بزم و سرور است / شبی طولانی و غمها بدور است
شباهنگام تا وقت سحرگاه / بساط خنده و شادی چه جوراست
***************************************
تو دلداری چو من دیوونه داری / تو مجنونی چو من بی خونه داری
شب یلدا مرا دعوت کن ای دوست / اگه تو یخچالت هندونه داری !
***************************************
بدو که روز کوتاهه / پائیز آخر راهه
هندونه رو آوردی؟ / جوجه هاتو شمردی ؟
زمستون میشه فردا / مبارک باشه یلدا !
***************************************
همه لحظه های پایانی پاییزت ، پر از خش خش آرزوهای قشنگ ..
یلدا مبارک
***************************************
در آغاز زمستان هرگز زمستانی مباد ، بهار آرزوهایت
یلدا مبارک . . .
شده یلدا مقارن با محرم
نمی دانم بخندم یا بگریم
مبارک، تسلیت عید و عزاتان
پس از شادی بخور یک ذره هم غم!
***************************************
آری امشب شب یلدا است
شب فال
شب عشق
شب هندوانه
وشب آزادی وشب رهایی
چیزی به یادم نمی آید
جز اینکه
امشب شب تنهایی من است
یلدایت مبارک
***************************************
من بلندای شب یلدا را / تا خود صبح شکیبا بودم
شب شوریده ی بی فردا را / با خیال تو به فردا کردم
چه شبی بود !؟ / عجب زجری بود !؟
غم آن شب که شب یلدا بود
***************************************
شب یلدای من آغاز شد
نه سرخی انار نه لبخند پسته نه شیرینی هندوانه
بی تو یلدا زجر آور ترین شب دنیاست
بی من یلدایت مبارک
***************************************
سهم من از شب یلدا شاید
قصه ای از غصه و انار سرخی که پر از دلتنگی ست
غم هایم بلند همانند شب یلداست
***************************************
شب یلداست
دلم در خواب پروانه شدن بود
ولی افسوس
دلم در اوج رفتن روبه شمعی سوخت و من نالان
کنار سفره ای از عشق خالی
شبی مایوس و سرگردان دارم امشب
***************************************
شب یلدا شد و رفتی و از غم خوانده ام
از این هجرت به آن شب گیسوان افشانده ام
گذشت اما هزاران شب از آن هجران و من
اسیر آن شب یلدای جانسوز مانده ام