گل یخ

بنگر که بزرگترین آرزوی من چه کم حرف است : تو !

گل یخ

بنگر که بزرگترین آرزوی من چه کم حرف است : تو !

داستان - شرط عشق

فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز 

 

 

دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد.  

نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهای از درد چشم خود نالید.

 

بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند.

 

مرد جوان عصا زنان به عیادت نامزدش می رفت و از درد چشم می نالید.

 

موعد عروسی فرا رسید.  

زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهرهم که کور شده بود. 

 

همه مردم می گفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد.

 

۲۰سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت،

 

مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود.
 

همه تعجب کردند.

 

مرد گفت: من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد