گاو بود به خوردن مقوا عادت کرده بود

1) یک سوسک حمام میتواند 9 روز بدون سر زندگی کند تا اینکه از گرسنگی بمیرد.
2) یک کوروکودیل نمیتواند زبانش را بیرون در بیاورد.
4) حلزون میتواند 3 سال بخوابد.
5) به طور میانگین مردم از عنکبوت بیشتر میترسند تا از مرگ!
6) اگر جمعیت چین به شکل یک صف از مقابل شما راه بروند، این صف به خاطر سرعت تولید
مثل هیچوقت تمام نخواهد شد.
7) خطوط هوایی آمریکا با کم کردن فقط یک زیتون از سالاد هر مسافر در سال 1987 توانست
40000$ صرفهجویی کند.
8) ملت آمریکا بطور میانگین روزانه 73000 متر مربع پیتزا میخورند.
9) چشمهای شترمرغ از مغزش بزرگتر است.
10) بچهها بدون کشکک زانو متولد میشوند. کشککها در سن 2 تا 6 سالگی ظاهر میشوند.
11) کوبیدن سر به دیوار 150 کالری در ساعت مصرف میکند.
12) پروانهها با پاهایشان میچشند.
13) گربهها میتوانند بیش از یکصد صدا با حنجره خود تولید کنند در حالیکه سگها کمتر از 10 تا!
14) ادرار گربه زیر نور سیاه میدرخشد.
15) تعداد چینیهایی که انگلیسی بلدند، از تعداد آمریکاییهایی که انگلیسی بلدند، بیشتر
است!!
16) دوئل کردن در پاراگوئه آزاد است به شرطی که طرفین خون خود را بر گردن بگیرند.
17) فیلها تنها حیواناتی هستند که نمیتوانند بپرند.
18) هر بار که یک تمبر را میلیسید 10/1 کالری انرژی مصرف میکنید.
19) فورییه 1865 تنها زمانی بود که ماه کامل نشد.
20) کوتاهترین جمله کامل در زبان انگلیسی I am است.
21) اگر عروسک باربی را زنده تصور کنید سایزش 33-23-39 و قدش 2 متر و 15 سانتیمتر خواهد
بود با گردنی 2 برابر بلندتر از یک انسان نرمال.
22) تمام خرسهای قطبی، چپ دست هستند.
23) اگر یک ماهی قرمز را در یک اتاق تاریک قرار دهید، کم کم رنگش سفید میشود.
24) اگر به صورت مداوم 8 سال و 7 ماه و 6 روز فریاد بزنید، انرژی صوتی لازم برای گرم کردن یک
فنجان قهوه را تولید کردهاید.
25) در مصر باستان افراد روحانی تمام موهای بدن خود را میکندند حتی ابروها و موژهها.
26) کوتاهترین جنگ در تاریخ در سال 1896 بین زانزیبار و انگلستان رخ داد که 38 دقیقه طول
کشید.
27) در 4000 سال گذشته هیچ حیوان جدیدی رام نشده است.
28) هیچوقت نمیتوانی با چشمان باز عطسه کنی.
29) تعداد انسانهایی که به وسیله خر کشته میشوند، از انسانهایی که در سانحه هوایی
میمیرند بیشتر است.
30) چشمهای ما از بدو تولد همین اندازه بودهاند، اما رشد دماغ و گوش ما هیچوقت متوقف
نمیشوند
آیا می دانستید در برج ایفل دو و نیم میلیون پیچ به کار رفته است؟
آیا می دانستید طول رگهای بدن انسان پانصد و شصت هزار کیلومتر است؟
آیا می دانستید تنها موجودی که می تواند به پشت بخوابد انسان است؟
آیا می دانستید چشم سالم انسان می تواند ده میلیون رنگ مختلف را ببیند و آنها را از یکدیگر تمیز دهد؟
آیا می داانستید خورشید روزانه معادل صد و بیست و شش هزار میلیارد اسب بخار انرژی به زمین می فرستد؟
آیا می دانستید گرده گل هرگز فاسد نمی شود و از محدود موادی است که تا زمان نامحدودی باقی می ماند؟
آیا می دانستید که زرافه ایستاده وضع حمل می کند و نوزادش از فاصله 180 سانتیمتری به زمین می افتد؟
آیا می دانستید که جنین بعد از هفته هفدهم خواب هم می تواند ببیند؟
آیا می دانستید که قدرت بینایی جغد 82 برابر قدرت دید انسان است؟
آیا می دانستید که در شیلی منطقه ای صحرایی وجود دارد که هزاران سال است در آن باران نباریده است؟
آیا می دانستید که وزن اسکلت انسان بالغ بر سیزده تا پانزده کیلوگرم است؟
آیا می دانستید که خرس قطبی هنگامی که روی دو پا می ایستد حدود سه متر است؟
آیا می دانستید که زرافه تار صوتی ندارد و لال است و نمی تواند هیچ صدایی از خود درآورد؟
آیا می دانستید که سریع ترین عضله بدن انسان زبان است؟
آیا می دانستید که طول قد هر انسان سالم برابر هشت وجب دست خود اوست؟
زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با چهره های زیبا جلوی در دید.
به آنها گفت: « من شما را نمی شناسم ولی فکر می کنم گرسنه باشید، بفرمائید داخل تا چیزی برای خوردن به شما بدهم.»
آنها پرسیدند:« آیا شوهرتان خانه است؟»
زن گفت: « نه، او به دنبال کاری بیرون از خانه رفته.»
آنها گفتند: « پس ما نمی توانیم وارد شویم منتظر می مانیم.»
عصر وقتی شوهر به خانه برگشت، زن ماجرا را برای او تعریف کرد.
شوهرش به او گفت: « برو به آنها بگو شوهرم آمده، بفرمائید داخل.»
زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد. آنها گفتند: « ما با هم داخل خانه نمی شویم.»
زن با تعجب پرسید: « چرا!؟» یکی از پیرمردها به دیگری اشاره کرد و گفت:« نام او ثروت است.» و به پیرمرد دیگر اشاره کرد و گفت:« نام او موفقیت است. و نام من عشق است، حالا انتخاب کنید که کدام یک از ما وارد خانه شما شویم.»
زن پیش شوهرش برگشت و ماجرا را تعریف کرد. شوهـر گفت:« چه خوب، ثـروت را دعوت کنیم تا خانه مان پر از ثروت شود! » ولی همسرش مخالفت کرد و گفت:« چرا موفقیت را دعوت نکنیم؟»
فرزند خانه که سخنان آنها را می شنید، پیشنهاد کرد:« بگذارید عشق را دعوت کنیم تا خانه پر از عشق و محبت شود.»
مرد و زن هر دو موافقت کردند. زن بیرون رفت و گفت:« کدام یک از شما عشق است؟ او مهمان ماست.»
عشق بلند شد و ثروت و موفقیت هم بلند شدند و دنبال او راه افتادند. زن با تعجب پرسید:« شما دیگر چرا می آیید؟»
پیرمردها با هم گفتند:« اگر شما ثروت یا موفقیت را دعوت می کردید، بقیه نمی آمدند ولی هرجا که عشق است ثروت و موفقیت هم هست! »
آری... با عشق هر آنچه که می خواهید می توانید به دست آوردی
زمان های قدیم٬ وقتی هنوز راه بشر به زمین باز نشده بود. فضیلت ها و تباهی ها دور هم جمع شده بودند.
ذکاوت گفت بیایید بازی کنیم. مثل قایم باشک!
دیوانگی فریاد زد: آره قبوله من چشم می زارم!
چون کسی نمی خواست دنبال دیوانگی بگردد٬ همه قبول کردند.
دیوانگی چشم هایش را بست و شروع به شمردن کرد: یک٬ ... دو٬ ... سه٬ ... !
همه به دنبال جایی بودند که قایم بشوند.
نظافت خودش را به شاخ ماه آویزان کرد.
خیانت خودش را داخل انبوهی از زباله ها مخفی کرد.
اصالت به میان ابر ها رفت.
هوس به مرکز زمین راه افتاد.
دروغ که می گفت به اعماق کویر خواهد رفت٬ به اعماق دریا رفت.
طعم داخل یک سیب سرخ قرار گرفت.
حسادت هم رفت داخل یک چاه عمیق.
آرام آرام همه قایم شده بودند و
دیوانگی همچنان می شمرد: هفتادو سه٬ هفتادو چهار٬ ...
اما عشق هنوز معطل بود و نمی دانست به کجا برود.
تعجبی هم ندارد. قایم کردن عشق خیلی سخت است.
دیوانگی داشت به عدد ۱۰۰ نزدیک می شد٬ که عشق رفت وسط یک دسته گل رز آرام نشت.
دیوانگی فریاد زد: دارم میام. دارم میام ...
همان اول کار تنبلی را دید. تنبلی اصلا تلاش نکرده بود تا قایم شود.
بعد هم نظافت را یافت. خلاصه نوبت به دیگران رسید. اما از عشق خبری نبود.
دیوانگی دیگر خسته شده بود که حسادت حسودیش گرفت و آرام در گوش او گفت: عشق در آن سوی گل رز مخفی شده است.
دیوانگی با هیجان زیادی یک شاخه گل از درخت کند و آن را با تمام قدرت داخل گل های رز فرو برد.
صدای ناله ای بلند شد.
عشق از داخل شاخه ها بیرون آمد٬ دست هایش را جلوی صورتش گرفته بود و از بین انگشتانش خون می ریخت.
شاخهء درخت٬ چشمان عشق را کور کرده بود.
دیوانگی که خیلی ترسیده بود با شرمندگی گفت
حالا من چی کار کنم؟ چگونه می توانم جبران کنم؟
عشق جواب داد: مهم نیست دوست من٬ تو دیگه نمیتونی کاری بکنی٬ فقط ازت خواهش می کنم از این به بعد یار من باش.
همه جا همراهم باش تا راه را گم نکنم.
و از همان روز تا همیشه عشق و دیوانگی همراه یکدیگر به احساس تمام آدم های عاشق سرک می کشند ...
عید است بیا بخانه ام قهر مباش / مغرور ترین دختر این شهر مباش
عید قربان، یعنى فدا کردن همه «عزیزها» در آستان «عزیزترین»
و گذشتن از همه وابستگى ها به عشق مهربان ترین . . .
عید قربان ، پر شکوهترین ایثار و زیباترین جلوه ی تعبد در برابر خالق یکتا بر شما مبارک . . .
*************************************
از امروز ۳ روز بیشتر زنده نیستی… از فرصتی که داری لذت ببر گوسفند عزیز!!!
پیشاپیش فرا رسیدن عید قربان رو بهت تسلیت می گم !!!
این روزا خیلی مواظب خودت باش… جونت در خطره… ممکنه سرتو ببرن…
این اس ام اس رو برای گوسفند های دیگه هم بفرست !!!
پیشاپیش عید قربان مبارک
سوال گزینه ای :
اگر مادر شوهر و یا شوهر شما در حال غرق شدن باشند و شما فقط یک حق انتخاب داشته
باشید
میروید سینما ؟ یا رستوران !؟
( دوستان عزیز لطف کنید ، شوهر رو خودتون به زن تبدیل کنید ، آخه من شرایطم کمی خطرناکه )
***************************************
سلام سلامتی میاره سلامتی نشاط میاره،نشاط شادی میاره،شادی زندگی میاره،زندگی زن
میاره،زن بچه میاره،بچه دردسر میاره،دردسر بدبختی میاره...
اصلا سلام سلام نکنی سنگین تری!
***************************************
اس ام اس یک پسر ایرانی: عزیزم ، خوبی ؟! دلم واست تنگ شده همش دارم به تو فک میکنم
گفتم یه اس بهت بدم ببینم در چه حالی!
Send to »»» سپیده ، روشنک ، آناهیتا ، سمانه ، آتنا ، مریم , بتول !
***************************************
سلام ببین شمارتو دادم به داداش دوستم میخواد بهت زنگ بزنه،باهاش حرف بزن حسابی ازت
تعریف کردم.
(ستاد ایجاد ذوق و اضطراب در دختران)
***************************************
آیا میدانید با حذف جمله “خب دیگه چه خبر” از زبان پارسی ارزش سهام مخابرات با کاهش ۸۰
درصدی مواجه میشود !
( فیش منم زیاده شده بودددددددد )
***************************************
شنیدین این پسراى دم بخت میگن قصد ازدواج نداریم؟
بگو ازدواج که قصد نمیخواد پول می خواد که تو ندارى
***************************************
فتوای جدید: از این پس خوردن بستنی عروسکی حرامه چون معلوم نیست دختره یا پسره!
***************************************
هنگامی پسرها سر به زیر میشوند که سنگ فرش خیابان ها آیینه کاری شود!
***************************************
برای مردهای مجرد باید مالیات سنگینی مقرر شود چون این انصاف نیست که شادتر از بقیه
زندگی کنند!
***************************************
ترم اول : ترم جو گیریدگی
(آه ای مریم.ای عشق من.همه زندگی من.می خواهم درختی شوم و بر بالای سرت سایه بیفکنم تا بر شاخسار من نغمه سرایی کنی.میخواهمت با تمام وجود عزیزم.همه پول و سرمایه من متعلق به توست.بدون تو این دنیا رو نمی خوام.کی میشه این درس من تموم شه تا بیام بات ازدواج کنم...امروز یک ساعت پشت پنجره کلاستون بودم و داشتم رخ زیبایت را که همچون پروانه ای در کلاس میدرخشیدی تماشا می کردم...
-------------------------------------------------------
ترم 3 : ترم افسردگی
الو سلام مهشید جون خوبی عزیزم؟منم پژمان! کجایی نفس؟ نیستی؟دلم تنگ شده واست گنجشک کوچولوی من.بیا ببینمت قربونت برم...مهشید جون من پشت خطی دارم .مامانمه.بعداً بت زنگ میزنم.......
الو به به سلام چطوری ندا جون؟آره بابا داشتم با مامانم صحبت می کردم.. پیرزن دلش تنگ شده واسم! جوجوی من حالت خوبه؟ به خدا منم دلم یه ذره شده واست.باشه عزیزم فردا ساعت 11 پارک پشت دانشکده دارو....
-------------------------------------------------------
الو مامان من خونه می خوام ! راستی اون 50 تومنی که 3 روز پیش فرستادی تموم شد.دوباره بفرست.خرج پروژه ام شد!!!
-------------------------------------------------------
ترم7 : ترم پاتوقیده گی
سلام داش مصی! حاجی دمت گرم امشب بساز ما رو .از اون پنیر شیرازیای ردیف بیار که مهمون دارم. 3 صوت هم آیس بیار می خوایم فضا پیمایی کنیم.نوکرتم.آقایی
-------------------------------------------------------
ترم8 : ترم فارغ التحصیلگی
الو سلام خانم.واسه این آگهی که توی روزنامه دادید تماس گرفتم.فرموده بودید آبدارچی با مدرک لیسانس و روابط عمومی بالا....
با سلام خدمت تمام دوستان عزیز و از جمله گل یخ عزیز
خیلی خوشحالم که بهم اعتماد کردی از نویسندگی در این وبلاگ خیلی خوشحالم .. سعی می کنم از بهترین مطالب نت استفاده کنم و جدیدترین مطالب رو در وبلاگ قرار بدم .. امیدوارم شما هم مثل گذشته بهم کمک کنین .... ( این تیکه آخر مال خواننه و بازدیدکنندگان وبلاگ بود )
ای کاش انسانها همانقدر که ازارتفاع میترسیدند , کمی هم از پستی هراس داشتند !!
***************************************
تو را از بی مثالی دوست دارم / تو را از بس زلالی دوست دارم
اگرچه شاخه ای از
گل ندارم / تو را با دست خالی دوست دارم
***************************************
من به دو چیز عشق میورزم یکی تو و دیگری وجود تو...
به دو چیز اعتقاد دارم یکی خدا و دیگری تو...
و در این دنیا دو چیز میخواهم یکی تو و دیگری خوشبختی تو...
***************************************
من و دل هم نفسیم با نفس خیال تو، نفسم، هم نفسم، هر نفسم، فدای تو...
***************************************
چشم ها را شستم ، جور دیگر دیدم ، باز هم سود نداشت ، تو همان بودی که باید دوست داشت